فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌خود به انگلیسی

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: بیخود

همچنین می‌توان از بیخودی و بی‌خودی به‌جای بی‌خود استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مدهوش

فونتیک فارسی

bikhod
صفت

ecstasized, out of one's senses, ecstatic

بچه‌ها بعداز برد در بازی احساس از خود بی‌خود شدن کردند.

The children felt ecstatic after winning the game.

هنگامی که گروه به روی صحنه رفتند، جمعیت بی‌خود به تشویق بسیار پرداختند.

The ecstasized crowd erupted in cheers as the band took the stage.

‌بی‌جا

فونتیک فارسی

bikhod
صفت

unwarranted, undue, motiveless, nonsense, futile, vain, needless, without cause, without reason

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

انتقادی که او دریافت کرد، کاملاً بی‌خود بود.

The criticism she received was completely unwarranted.

او احساس می‌کرد که شایعات در مورد او کاملاً بی‌خود است.

She felt the rumors about her were utterly without reason.

به‌طور بی‌جا

فونتیک فارسی

bikhod
قید

for no purpose, unduly, needlessly, uselessly, vainly

او بی‌خود تحت‌تأثیر نظرات دوستش قرار گرفت.

He was unduly influenced by his friend's opinions.

دستورالعمل‌ها آن‌قدر ضعیف نوشته شده بود که بی‌خود دنبال می‌شد.

The instructions were written so poorly that they were followed uselessly.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌خود

  1. مترادف:
    بی‌هوش سرمست مجذوب مدهوش مست
    متضاد:
    بهوش

ارجاع به لغت بی‌خود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌خود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌خود

لغات نزدیک بی‌خود

پیشنهاد بهبود معانی